دور از تو در این شهر مرا همنفسی نیست
فریاد کنم از دل و فریاد رسی نیست
مرا از نفس هجر به لب آمد و مردم
گویند که این عشق تو هم جز هوسی نیست
ای آه بسوزان به شرر سینه ی ما را
کین سینه برای دل ما جز قفسی نیست
گفتم به دل از همهمه در سینه چه غوغاست ؟
گفتا که در این خانه بجز یار کسی نیست .
miladam shere kheyli ghashangi bud kheyli khosham umad mercccccccccc aziz